غضنفر داشت میرفت بهشت زهرا، بهش میگن چرا با خودت کمپوت میبری؟
میگه: آخه گل گیرم نیومد!
فالگیر: فردا شوهرتون میمیره!
زن: اینو كه خودم میدونم، تو غذاش سم ریختم. بهم بگو گیر پلیس میفتم یا نه!
ز غضنفر میپرسند: چرا حمام نمیری؟
میگه: یه مدته دارم چرک خشک کن میخورم، دیگه چرکی ندارم که برم حموم!
به غضنفر میگن: حالت چطوره؟
میگه: سلام میرسونه!
از غضنفر میپرسند: اون چیه كه شبها روی دیوار را میره، چهار دست و پا هم هست، میو میو هم میكنه؟
غضنفر كمی فكر میكنه و میگه: خب معلومهه دیگه، گاو!
غضنفر را برای بار پنجم به جرم دزدی میبرن دادگاه
قاضی میگه: خجالت بکش این دفعهی پنجم که میای دادگاه.
غضنفر میگه: خودت خجالت بکش که هر روز اینجایی!
غضنفر دوتا کراوات زده بود که بره عروسی، بهش میگن چرا دوتا کراوات زدی؟
میگه: آخه عقد و عروسی با همه!
غضنفر مبره سیگار فروشی و میگه: آقا سیگار برگ دارین؟
فروشنده میگه: خیر.
غضنفر میگه: پس یک بسته كوبیده بدین!
نظرات شما عزیزان: